امام حسین‏(ع‏)‏




روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بی قرار

عرش آن زمان به لرزه در آمد که چرخ پیر
افتاده در گمان که قیامت شد آشکار

آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی عماری محمل شتر سوار

با آن سر زد آن عمل از امّت نبی
روح الامین ز روی نبی گشت شرمسار

و آن گه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد



بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور نشور، واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید
هر جا که بود طایری از آشیان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شهید امام زمان فتاد

بی اختیار نعره هذا حسین از او
سر زد چنان، که آتش او در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول
رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول



این کشته‏ ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر، کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه‏ی محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب، فتاده‏ی دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب تپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

پس روی در بقیع و به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد



کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین

اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطه‏ی عقوبت اهل جفا ببین

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

نی نی درآ چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل، فتنه‏ی موج بلا ببین

تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین

آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه‏ی کربلا ببین

یا بضعه الرسول ز ابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد


ترکیب بند محتشم کاشانی




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ 6 آذر 1391برچسب:, توسط مهران